تفاوت روش درمانی نوروفیدبک و tDCS

تفاوت نوروفیدبک و tDCS

نوروفیدبک آموزش دادن مغز توسط خود مغز است. نوروفیدبک، روشی است که به افراد کمک می‌کند تا عملکرد مغزشان را بدون استفاده از روش های تهاجمی بهبود ببخشند.

 tDCS یکی از روش‌های غیر‌تهاجمی درمان مغز است که با استفاده از جریان الکتریکی ضعیف، برخی از نواحی خاص مغز را تحریک می‌کند. این روش، توانایی ارائه بیشتر اطلاعات در خصوص نحوه عملکرد مغز افراد را دارد.

کارکرد دستگاه نوروفیدبک چه تفاوتی با کارکرد دستگاه tDCS دارد؟

دستگاه نوروفیدبک با استفاده از الکترودهایی که روی پوست سر قرار می‌گیرند، می‌تواند فعالیت‌های مغزی را اندازه‌گیری و نظارت کند. سپس با نرم افزار تجزیه و تحلیل مغز، مشخص می‌کند که چه فعالیت‌های خاصی باعث ایجاد نشانه‌های بیماری در فرد می‌شود. دستگاه نوروفیدبک بدین شکل عمل می‌کند که به تشخیص درمانگر، الکترودهایی بر روی نقاط مشخصی از سر بیمار قرار می‌گیرند. این الکترودها فعالیت‌های الکتریکی سلول‌های مغز را ثبت و در قالب امواج مغزی به شکل‌های مختلف نظیر نمودار‌های رنگی نشان می‌دهند. یک صفحه کامپیوتری در مقابل فرد قرار دارد که یک فیلم یا هدایت یک بازی کامپیوتری را بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی انجام می‌دهد. بدین شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز، از شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج‌مغزی خود آگاه می‌شود.

اصول کار دستگاه tDCS به این شکل است که دو الکترود، یکی قطب مثبت و دیگری قطب منفی از طریق یک پد اسفنجی که با محلول رسانا خیس شده است، بر روی سر بیمار قرار می‌گیرند. جریان الکتریکی، توسط این الکترودها پس از عبور از نواحی مختلف (پوست سر، جمجمه و …) خود را به قشر مغز می‌رساند. جریانی که به این ناحیه رسیده، نورون‌ها را دارای بار الکتریکی کرده و باعث ایجاد قطب مثبت و منفی می‌گردد که منجر به تغییر فعالیت آن ناحیه می‌شود. جریان الکتریکی ضعیف، با مهار قسمت‌های پرکار و همچنین تحریک و افزایش فعالیت نواحی کم‌کار نسبت به حالت طبیعی، عملکرد مغز را به حالت پایه و متعادل برمی‌گرداند.

تفاوت امواج مغزی در نوروفیدبک با قطب های مثبت و منفی درtDCS

تعریف امواج مغزی در نوروفیدبک

کارکرد مناسب یا نامناسب مغز نشان دهنده طبیعی بودن یا غیر طبیعی بودن امواج مغزی تولید شده است. نوروفیدبک با اطلاعاتی که از امواج مغزی می‌گیرد به مغز کمک می کند تا فعالیت ها و کارکرد خود را به شکلی مطلوب تنظیم نماید. چهار موج تولید شده در مغز انسان عبارت اند از امواج دلتا، امواج تتا، امواج آلفا و امواج بتا. افزایش یا کاهش بیش از اندازه قدرت (دامنه) این امواج یا گسترش و تسلط غیر‌متعارف هر یک از آنها در بخش های متفاوت مغز، با حالت‌های نابهنجار عاطفی و شناختی انسان ارتباطی تنگاتنگ دارد. برای مثال پژوهش‌ها نشان داده است در نیمکره راست مغز افرادی که دچار افسردگی هستند، امواج بتا بیش از اندازه فعالیت دارد و در نیمکره چپ آنها نیز، امواج آلفا بیش از حد فعالیت دارد. بنابراین برای مقابله با افسردگی در این فرد می‌توان با استفاده از روش نوروفیدبک، امواج بتا در نیمکره راست را کاهش داد یا امواج آلفا در نیمکره چپ را سرکوب نمود. هدف از تنظیم امواج، تغییر قدرت و دامنه موج است و نه پهنا و نوع موج. برای مثال، موج آلفا به بتا تغییر نمی‌یابد بلکه اگر درمانگر تشخیص دهد، موج آلفا در منطقه‌ای از مغز که دارای قدرت بیش از اندازه‌ای است، شدت آن کاهش می‌یابد.

تعریف قطب های مثبت و منفی درtDCS

جریان الکتریکی مستقیم و ضعیف که به قشر مغز می‌رسد، سلول‌های مغزی را دارای بار الکتریکی کرده و باعث ایجاد قطب مثبت و منفی در سطح سلول ها می‌گردد. ورود یون‌های سدیم و خروج پتاسیم با بار مثبت از دیواره سلول و سپس ورود یون‌های کلر با بار منفی باعث فعالیت سلول می‌شود. بعد از این فعالیت، مواد شیمیایی یا به اصطلاح انتقال دهنده‌های عصبی، فعالیت یک سلول عصبی را به سلول دیگر منتقل می‌کنند و از این طریق یک سلسله تحریکی یا بازداری در شبکه‌ها و رشته‌های عصبی مغز شکل می‌گیرد. جریان الکتریکی مثبت یا منفی که توسط الکترودهای tDCS بر سلولهای عصبی اعمال می‌شود، می‌تواند فعالیت یا بازداری سلول‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. قطب مثبت باعث فعالیت بیشتر در سلول های عصبی و قطب منفی باعث بازداری عملکرد سلولهای عصبی زیر الکترود می‌شود. این ساز‌‌و‌کار باعث تغییر در رفتار‌ها، تواناییهای ذهنی و هیجان‌های مثبت و منفی می‌شود.

تفاوت یادگیری در نوروفیدبک با تحریک الکتریکی در tDCS چیست؟

نوروفیدبک به مغز کمک می‌کند تا مغز یاد بگیرد چطور خود را تنظیم و نواقص عملکردی‌اش را برطرف کند. در واقع با نوروفیدبک ما مهارت‌های جدیدی را یاد می‌گیریم.

یادگیری در نوروفیدبک به سه روش است:

  • یادگیری هوشیار: زمانی اتفاق می‌افتد که ارتباطی هوشیار بین تغییرات به وجود آمده در نشانه‌های هدف و احساس درونی فرد پیدا می‌شود. در فرایند یادگیری هوشیار، فرد از بروز تغییرات و احساساتی که به وجود آمده آگاه می‌شود.
  • یادگیری نیمه‌هوشیار: در این حالت از یادگیری، مغز به شکل غیر‌ارادی و خودکار، شناخت بیشتری از خود به دست می‌آورد و به تدریج به ایجاد تغییرات مطلوب می‌پردازد و فرد آگاهانه تغییری را حس نمی‌کند.
  • رشد ویژگی انعطاف‌پذیری در مسیرهای عصبی مغز: تغییرات به وجود آمده در احساس، تفکر و رفتار فرد، ناشی از تمرین دادن مسیرهای عصبی مغز است. هر چه مغز بیشتر برای رسیدن به حالت بهینه تمرین کند، در کنترل امواج مغزی مهارت بیشتری پیدا می‌کند. بنابراین نوروفیدبک به مغز کمک می‌کند تا یاد بگیرد چطور خود را تنظیم و نواقص عملکردی‌اش را برطرف کند.

جریان الکتریکی در tDCS تحریک پذیری نورونی را در نواحی خاص مغز کاهش یا افزایش می دهد. این تغییر در تحریک پذیری نورونی, به تغییر در عملکرد مغز منجر می شود. تحریک پذیری ایجاد شده در مغز, وابسته به شدت جریان, طول مدت تحریک و جهت جریان الکتریکی متغیر است. سه نوع تحریک پذیری الکتریکی در مغز وجود دارد:

  • تحریک پذیری مثبت، تحریک پذیری عصبی در منطقه مد نظر ما افزایش می‌یابد.
  • تحریک پذیری منفی، تحریک پذیری عصبی در منطقه مد نظر ما کاهش می‌یابد.
  • تحریک پذیری ساختگی، یک تحریک کوتاه است و سپس متوقف می‌شود.

روش درمانی نوروفیدبک چه تفاوتی با روش درمانی tDCS دارد؟

 در روش درمانی نوروفیدیک، مغز می‌آموزد كه با انعكاس فعاليت‌های جاری، براي انجام يك تكليف خاص، به چه چینشی از امواج مغزي و در چه زمان خاصی، نياز دارد. در حقیقت مغز با فیدبک‌هایی (بازخورد) که از بدن و محیط اطراف خود می‌گیرد، به کنترل و تنظیم کارکردهای مختلف جسمی و روانی و تعامل با محیط می‌پردازد. از روش درمانی نوروفیدیک برای اندازه‌گیری و ارزیابی فعالیت‌های عصبی مربوط به مغز استفاده می‌شود. بنابراین، نوروفیدبک به مغز کمک می‌کند تا یاد بگیرد چطور خود را تنظیم و نواقص عملکردی‌اش را برطرف کند. در واقع با روش درمانی نوروفیدبک ما مهارت‌های جدیدی را فرا‌ می‌گیریم، مهارت‌هایی که ما و مغزمان را بیش از پیش توانمند می‌سازد.

اگر فردی بتواند به طور مستقیم کنترل فعال‌سازی مناطق مغزی را بیاموزد، می‌تواند به طور بالقوه، قادر به کنترل مکانیسم‌های نوروفیزیولوژیکی باشد که ممکن است در درمان بیماری کمک کند. در روش درمانی نوروفیدبک، آنچه که مغز ما واقعا انجام می‌دهد با آنچه که باید انجام بدهد، مقایسه می‌شود. نوروفیدبک راهی برای تمرین فعالیت‌های مغزی است و به افراد برای تنظیم عملکرد بهینه مغز خود کمک می‌کند.

در روش درمانی tDCS نواحی خاصی از مغز را تحریک می‌کنند که این کار می‌تواند اثرات درمانی بر جای بگذارد. همچنین می‌تواند منجر به ارائه اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه کارکرد مغز انسان نیز بشود. در روش درمانی tDCS دو الکترود با توجه به اختلال مورد نظر روی قسمت‌های خاصی از سر قرار می‌گیرد و با مهار قسمت‌های پرکار و همچنین تحریک و افزایش فعالیت نواحی کم کار نسبت به حالت طبیعی، عملکرد مغز را به سطح پایه و متعادل برمی‌گرداند.

در روش درمانی tDCS نواحی خاص مغز طوری تنظیم می‌شود که برخی از عملکردهای مغز تقویت شود و یا سرکوب صورت بگیرد. روش درمانی tDCS بر پایه تحریک الکتریکی است و هدف آن بهبود عملکرد مغزی می‌باشد. در این روش, تحریک جریان مستقیم، آن چنان قوی نیست که بتواند آسیبی به سلول های عصبی برساند یا تغییرات کنترل نشده‌ای را ایجاد کند. بلکه انعطاف پذیری سیناپسی را افزایش می‌دهد. این جریان الکتریکی پیوسته، تحریک پذیری نورونی را در نواحی خاص مغز، افزایش یا کاهش می‌دهد. این تغییر در تحریک پذیری نورونی، به تغییر در عملکرد مغز منجر می‌شود. تحریک پذیری ایجاد شده در مغز، وابسته به شدت جریان، طول مدت تحریک و جهت جریان الکتریکی، متغیر است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *